خورزو و دنیا باهم عروسی میکنن و بعدِ یه مدت بچه دار میشن..
دنیا همّش مالِ من بودی یادته؟!
بهم امید و آرزو دادی یادته؟!
دنیا شبات سیاه نبود یادته؟
دنیا ندونستی تو که بری بچه هاتم باهات میان؟!
دنیا رفتی رفتی؟
دنیا میگن اگه از پیش کسی رفتی , رو هوا میزننت
کیو دنیا دارش کردی؟!
دنیا صدا خنده هات چرا نمیاد؟
یادته؟؟ نه یادت نیست.
یادته به بابایِ امید میخندیدی؟ یادته میگفتی دلش خوشه؟ مال برج "حوت" ـه دیگه.یعنی نمیفهمه،احساسیه
آخرا تو دلت افتاده بود ، باکره ای. میگفتی امید دیگه بچه کدوم خریه..
گفتی اگه امید داشتم که ازت جدا نمیشدم..
-خورزو جونم بیا بیرون از هپروت ، کِــــی کُجــــا کِــــی کُجــــا
کِــــی و کُجــــا ما باهم آشنا شدیم؟
دنیا نوروز که شده بود خیال کردم "حوِّل حالنا" شدی.شدی ولی متهوع حالنا شدی بیشتر..